جستجو در سایت

بیمار دچار سرطان ریه که درمان شده نمی‌پذیرد که تنها یک رقم آماری است

بیمار دچار سرطان ریه که درمان شده نمی‌پذیرد که تنها یک رقم آماری است
تیر ۱۳, ۱۳۹۷

۵. بیمار دچار سرطان ریه که درمان شده نمی‌پذیرد که تنها یک رقم آماری است

به خودم گفتم اگر تا سال دیگر زنده بمانم و حالم خوب باشد، یک حیوان خانگی می‌خرم.

جان اوهارا همراه توله سگ ۶ ماهه‌اش در مسابقه قایق سواری (Dragon Boats) شرکت می‌کند. اما این توله سگ (که نامش لولو است) را برای خوش شانسی به همراه نمی‌برد، این سگ شکاری طلایی رنگ، قولی است که پس از شکست دادن مرحله ۳B سرطان غیرسلول کوچک ریه (Non-Small Cell Lung Cancer) به آن وفا کرد.

سال ۲۰۰۹ بود که اوهارا نیمه شب در منزل خود از خواب بیدار شد و دید که خون استفراغ می‌کند. مشخص شد چیزی که در ابتدا فکر می‌کردند ذات‌الریه (پنومنی) خفیف باشد، بیماری بسیار خطرناکتری است. تشخیص ابتلا به سرطان، اوهارا ۶۰ ساله را، که با تلاش فراوان چند سال قبل سیگار را ترک کرده بود، غافلگیر کرد.

یک سال و نیم بعد، سرطان او بهبود یافته و اوهارا خود را آماده می‌کند در یک فصل جدید مسابقات با کمک ناخدای خود (که سگش است) شرکت کند. اوهارا می‌گوید، به خودم گفتم اگر تا سال دیگر زنده باشم و حالم خوب باشد، یک توله سگ می‌خرم.

اما پیش از آنکه با شیمی‌درمانی و پرتودرمانی تومورهای او از بین برود، یک ملاقات تصادفی در سفری هوایی همه چیز را تغییر داد.

از بین این همه سفر هوایی

روزی که بیماری اوهارا را تشخیص دادند، او دچار افسردگی شد، و کلمات ناامید کننده پزشک در سرش طنین‌انداز بود که بیماری او جراحی شدنی و درمان‌شدنی نیست.

اوهارا نمی‌خواست این حرف‌ها را باور کند. او می‌خواست از شرح حال افرادی مانند خودش مطلع شود که زنده مانده بودند، و آن شب ساعت‌ها آنلاین بود و جستجو و پیمایش کرد. اما تنها چیزی که به‌دست آورد آمار بود، و هیچکدام از این آمارها خوش آیند یا مطلوب نبودند.

اوهارا، که مأیوس شده بود، پیش از قطع کردن ارتباط، از آخرین سایت، هم دیدن کرد تا برای پرواز به کالیفرنیا جا رزرو کند. او به این سفر می‌رفت تا با برادرش به ماهیگیری با طعمه مگس مصنوعی برود و از او خواهش کند، در صورتی که او در اثر این بیماری فوت کرد، از۴ فرزند بزرگسالش مراقبت کند.

اما نتیجه آن پرواز این بود که اوهارا آن امیدواری را به‌دست آورد که نتوانسته بود در شبکه پیدا کند. هواپیما با ظرفیت کامل حمل مسافرپرواز می‌کرد و در کنار اوهارا دادستان کل سابق نشسته بود که دو بار بیماری سرطان او را درمان کرده بودند. دادستان به اوهارا یک جزوه ۳ صفحه‌ای با عنوان سرگذشت یک بیمار سرطانی داد.

اوهارا می‌گوید، سرگذشت خود او بود. و پیامی بسیار واضح برای من در بر داشت. امکان نداشت جای دیگری بنشینم و این جزوه را به من بدهند. مانند یک هشدار بود، این هشدار که تنها من دچار این وضع نشده بودم و اینکه تنها آماری که اهمیت دارد آمار مربوط به خود شخصاست. این جزوه را چنان خوب نگهداری کردم انگار دیگر فرصتی برای به‌دست آوردن آن نخواهم داشت.

مسابقه‌ای هدف‌دار

با انجام اسکن‌های منظم، سرطان او را زیر نظر دارند. اوهارا گفت که چون این نوع سرطان بسیار مهاجم است، بیشتر مردم فکر می‌کنند برگشت می‌کند. اما من فکر نمی‌کنم برگردد. فکر نمی‌کنم پزشبا انجام اسکن‌های منظم، سرطان او را زیر نظر دارند. اوهارا گفت که چون ایننوع سرطان بسیار مهاجم است، بیشتر مردم فکر می‌کنند برگشت می‌کند. اما من فکر نمی‌کنم برگردد. فکر نمی‌کنم پزشک من به اندازه من مطمئن باشد.

اوهارا قصد دارد تا فرارسیدن پایان ماه ژوییه مبلغ ۱۰۰۰۰ دلار برای برنامه حمایتی بیماران سرطانی انجمن آمریکایی سرطان جمع‌آوری کند، که در این برنامه برای بیماران و پرستاران آنها محلی دور از خانه برای اقامت در طول مدت درمان تأمین می‌شود. اوهارا می‌گوید

این برنامه بلافاصله نظرم را جلب کرد.

هنگامی‌که مطلبی درباره این برنامه خواندم، به نظرم آمد که فکری عالی باشد. اوهارا برای این برنامه جمع‌آوری پول نام مسابقه‌ای هدفدار (Racing With A Cause ) را انتخاب نموده و تا به‌حال تقریباً ۱۵۰۰ دلار جمع‌آوری کرده است. اگر به هدف خودش، یعنی جمع‌آوری ۱۰۰۰۰ دلار برسد، یک اهداکننده ناشناس ۱۰۰۰۰ دلار کمک خواهد کرد.

هنگامی‌که اوهارا سرگرم مسابقه دادن با قایقش نمی‌باشد، احتمالاً در حیاط پشت خانه جدیدش به هنگام غروب سرگرم ماهیگیری است یا نزد دوستان و خانواده‌اش می‌باشد. اوهارا در باره خانه‌اش در کنار دریاچه، که کمتر از یکسال پیش آن را خرید، می‌گوید، میرم به دریاچه. همیشه دلم می‌خواست روی آب زندگی کنم.

نتایج اسکن ماه آوریل نشان داد که هنوز سرطان اوهارا برگشت نکرده است. پزشکان در ماه اوت دوباره ریه‌های او را معاینه می‌کنند.

اوهارا می‌گوید، نمی‌دانم خداوند چه قصدی درباره من دارد، ولی می‌دانم یک روز زودتر یا یک روز دیرتر از این دنیا نمی‌روم. چرا اینجا هستم؟ نمی‌دانم. اما صد در صد از بودن در اینجا خوشحالم.

ارسال شده در مجموعه مقالات

ارسال نظر

*

code