زمانیکه یکی از والدین شما سرطان دارد (راهنمایی برای نوجوانان)
چگونه از این مقاله استفاده کنید:
اگر مادر، پدر یا فرد بزرگسالی که به شما نزدیک است به سرطان مبتلاست، این مقاله به درد شما میخورد. در اینجا درباره مسائلی که به نوجوانان دیگر برای گذراندن این دوره سخت کمک کرده است مطالبی وجود دارد.
پزشکان، پرستارها، مددکاران اجتماعی، دوستان و خانواده سخت مشغول کمک به مادر یا پدرتان هستند تا بهتر شود. شما هم یکی از مهمترین اعضای این گروه هستید. در هفتهها و ماههای آتی ممکن است با احساسات گوناگونی مواجه شوید. بعضی روزها ممکن است همه چیزخوب باشد و مثل سابق به نظر برسد. دیگر روزها ممکن است سختتر باشد.
این مقاله به شما کمک میکند که خود را برای چیزهایی که ممکن است با آنها مواجه شوید آماده کنید. همچنین میتواند به شما کمک کند تا یاد بگیرید چگونه از عهده زندگی با یکی از والدین و یا اقوام که سرطان دارد برآیید.
راهنمای استفاده از این مقاله
شاید بخواهید این مقاله را بهطور کامل بخوانید یا فقط آن قسمتهایی را که برای شما جالبتر است مطالعه کنید. بعضی از نوجوانان فقط وقتی احتیاج دارند این مقاله را ملاحظه میکنند.
شاید بخواهید این مقاله را با مادر یا پدر، برادران و خواهرانتان استفاده کنید. این مقاله احتمالاً درباره سؤالهایی که در ذهن شما بوده بحث کرده است. میتوانید از خانواده بخواهید قسمت خاصی را بخوانند و همگی بعداً راجع به آن با هم بحث کنید.
بهتازگی متوجه شدهاید که یکی از والدین شما سرطان دارد
کنار آمدن با احساساتتان
«لحظهای که وارد آشپزخانه شدم مطمئن بودم که اتفاقی افتاده است. مادرم خیلی ساکت بود. بعداً به من گفت که سرطان دارد. احساس کردم دارم از حال میروم. بهسختی میتوانستم اشکهایم را نگه دارم. خیلی ترسیده بودم، به طرف اتاقم دویدم و برای ساعات طولانی روی تختمنشستم. با بهترین دوستم تماس گرفتم و پس از حرف زدن با او تا حدودی حالم بهتر شد.»
سارا ۱۶ ساله
شما تازه فهمیدهاید که یکی از افراد مهم در زندگی شما سرطان گرفته است. آیا شوکه، بیحس، عصبانی و یا هراسان هستید؟ آیا فکر میکنید زندگی عادلانه نیست؟ به هر حال یک چیز مشخص است، شما احساس خوبی ندارید.
به این حقایق توجه کنید:
- بسیاری از افراد از سرطان جان سالم بهدر میبرند. برآورد می شود در ایران حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر با سرطان زندگی می کنند. این به این دلیل است که دانشمندان راههای بهتر و جدیدی برای درمان سرطان کشف میکنند. در طول این دوره سخت، امید، به شما کمک زیادی میکند.
- شما تنها نیستید. در حال حاضر به نظر میرسد که هیچکس دیگری در دنیا، احساس شما را ندارد. به نوعی، حق با شماست.
- هیچکس بهراستی احساس شما را ندارد. اما ممکن است دانستن این مطلب که تعداد زیادی نوجوان وجود دارند که یکی از والدین آنها سرطان دارد، به شما کمک کند. حرف زدن با دیگران ممکن است باعث شود احساسات خود را سر و سامان دهید. به یاد داشته باشید شما تنها نیستید.
- تقصیر شما نیست. ابتلا به سرطان، دلایل بسیار زیادی دارد که حتی پزشکها هم خیلی از آنها را درک نمیکنند. هیچیک از این عوامل به چیزهایی که شما گفتهاید یا فکر کردهاید و انجام دادهاید ربطی ندارد.
- تعادل مهم است. بسیاری از نوجوانان، سرطان یکی از والدینشان را همیشه در ذهن دارند. بعضی دیگر، سعی میکنند که به آن فکر نکنند. سعی کنید تعادلی ایجاد کنید. میتوانید نگران او باشید و همچنان رابطه خود با دیگران را حفظ کنید و فعالیتهایی که برایتان مهم است را ادامهدهید.
- دانش، قدرت است. یادگیری و دانستن بیشتر در مورد سرطان و درمان آن میتواند مفید باشد. بعضی وقتها تصورات شما خیلی بدتر از واقعیت است.
عواطف شما:
«من قبلاً خیلی راحت و شاد بودم. از وقتی پدرم سرطان گرفت حتی برای چیزهای کوچک عصبانی میشوم. مشاورم در مدرسه مرا در گروه شاگردانی که مادر و یا پدرشان سرطان دارد قرار داد. برخورد با بچههایی که در شرایطی مشابه شما قرار دارند میتواند بسیار مفیدباشد.»
آرین ۱۴ ساله
با آگاه شدن از سرطان یکی از والدینتان و در دوران درمانشان، ممکن است دچار احساسات مختلفی شوید. بسیاری از دیگر نوجوانانی که یکی از والدینشان سرطان دارد چنین احساسی دارند.
بعضی از این احساسات در زیر طبقهبندی شدهاند، به کسانی فکر کنید که میتوانید با آنها در مورد این احساسات حرف بزنید.
احساس ترس:
- زندگی من دارد از هم میپاشد.
- میترسم پدر یا مادرم بمیرد.
- میترسم که فرد دیگری در خانوادهام سرطان بگیرد (این اتفاق نباید بیفتد).
- میترسم که در خانه برای او اتفاقی بیفتد که من ندانم باید چه کار کنم.
اگر یکی از والدینتان سرطان دارد، احساس ترس، طبیعی است. بعضی از ترسهای شما ممکن است واقعی و موجه باشد، بعضی دیگر براساس اتفاقاتی باشد که پیش نمیآید و بعضی از ترسها به مرور زمان کم میشود.
احساس گناه:
- چون من سالم هستم و او مریض، احساس گناه میکنم.
- وقتی میخندم و تفریح میکنم، احساس گناه میکنم.
ممکن است از تفریح کردن، در حالیکه یکی از والدینتان مریض است احساس گناه کنید. ولی تفریح شما، به این معنی نیست که شما به آنها کمتر اهمیت میدهید، در واقع، اگر والدیتان ببینند که شما کاری را انجام میدهید که از آن لذت میبرید، خوشحالتر میشوند.
احساس عصبانیت:
- من از اینکه مادر یا پدرم سرطان دارد عصبانیام.
- من از دست دکترها ناراحتم.
- من از دست خدا عصبانیام که باعث این اتفاق شده است.
- من از دست خودم عصبانیام که اینطوری فکر میکنم.
عصبانیت معمولاً سایر احساساتی که سختتر نمایان میشوند را پوشش میدهد. سعی کنید عصبانی نشوید.
احساس مورد بیتوجهی قرار گرفتن:
- احساس میکنم مرا تنها گذاشتهاند.
- دیگر هیچ توجهی به من نمیکنند.
- هیچکس اصلاً به من نمیگوید چه اتفاقی دارد میافتد.
- خانوادهام دیگر با همدیگرصحبت نمیکنند.
وقتی یکی از والدین سرطان دارد، طبیعی است که توجه خانواده به این موضوع جلب می شود. بعضی از اعضای خانواده احساس تنهایی میکنند، یکی از والدینتان که سرطان دارد انرژی خود را تنها برای بهبودی خودش بهکار میگیرد. پدر یا مادر شما که حالش خوب است توجهش به دیگری است که سرطان دارد. آنها نمیخواهند شما را تنها بگذارند. این وضعیت به این دلیل است که کارهای زیاد دیگری برای انجام دادن دارند.
احساس تنهایی:
- هیچکس شرایط مرا درک نمیکند.
- دوستانم دیگر پیش من نمیآیند.
- به نظر میرسد دوستانم دیگر نمیدانند به من چه باید بگویند.
در بخش هشتم موضوعهایی را بررسی میکنیم که در روابط با دوستان به شما کمک خواهد کرد. در حال حاضر، این را در نظر داشته باشید که این احساسات همیشگی نخواهند بود.
احساس خجالت یا شرمندگی:
- بعضی وقتها از اینکه با یکی از والدینم که سرطان دارد بیرون بروم خجالت میکشم.
- نمیدانم چگونه جواب سؤالهای مردم را بدهم.
بسیاری از نوجوانان که از داشتن چنین والدینی احساس خجالت میکردند میگویند که این احساس به مرور زمان بهتر میشود.
احساسی که شما دارید عادی است:
احساسات گوناگونی پیش میآیند و شما تنها نیستید. بسیاری از نوجوانان دیگر هم احساسی شبیه به شما را داشتهاند. خیلیها میگویند که داشتن والدین مبتلا به سرطان دید آنها را نسبت به زندگی عوض کرده است. بعضی گفتهاند که حتی آنها را قویتر کرده است.
کنار آمدن با عواطفتان:
«بعضی وقتها کاری که از همه بیشتربه من کمک میکرد، دویدن و بوکس بود تا حدی که به شدت خسته شوم.»
جواد ۱۶ ساله
بسیاری از مردم درباره سهیم کردن دیگران در احساساتشان نظر مساعدی ندارند. به دیگران محل نمیگذارند و امیدوارند که آنها دیگر به سراغشان نیایند. گروهی دیگر سعی میکنند خود را خوشحال نشان دهند، در حالیکه خوشحال نیستند. فکر میکنند با قوی نشان دادن خود
احساس ناراحتی و یا عصبانیت نمیکنند. این ممکن است برای مدت کوتاهی مفید باشد، اما نه برای مدتی طولانی، در واقع، در خود ریختن احساسات باعث میشود کمکی که میخواهید، نتوانید دریافت کنید.
از این توصیهها استفاده کنید:
- با دوستان و آشنایانی که احساس نزدیکی بیشتری میکنید حرف بزنید. این کار را به خاطر خودتان هم که شده انجام دهید.
- افکار خود را در دفترچهای بنویسید.
- به یک «گروه حمایتی» ملحق شوید تا با نوجوانان دیگری که در شرایطی مشابه شما هستند آشنا شوید و یا با یک مشاور ملاقات و گفتوگو کنید.
راجع به این مسائل در بخش یافتن مراجع حمایتی بیشتر خواهیم آموخت.
در حال حاضر شاید به نظر مشکل بیاید، اما اگر به خودتان فرصت دهید میتوانید از طریق این تجربه، قویتر شوید.
آیا شما هم چنین شرایطی دارید؟
بسیاری از بچهها فکر میکنند که با نگران نکردن والدینشان میتوانند از آنها حمایت کنند. فکر میکنند چون پدر یا مادر آنها بیمار است باید بدون نقص باشند و هیچ مشکلی ایجاد نکنند. اگر این چنین احساس میکنید بدانید که هیچکس همیشه بدون نقص نیست. شما برای ابراز ناراحتی و یا خوشحال بودنتان نیاز به زمان دارید. سعی کنید به والدینتان نشان دهید که چه احساسی دارید، حتی اگر خودتان مجبورید برای گفتوگو پیشقدم شوید.
«من فقط تمام مدت به خودم میگفتم که از این تجربه برای ساختن خودم استفاده میکنم، نه خرد کردن خودم!»
لیلی ۱۶ ساله
«بعد از اینکه پدر سرطان گرفت، خواهرم به نظر میرسید که مدام برای بیرون رفتن دنبال بهانه میگردد. یک روز با او دعوا کردم، بهجای عصبانی شدن شروع به گریه کرد. او گفت که نمیتواند ببیند پدر رنج میبرد. به او گفتم که من همچنین احساسی دارم. حالا با هم بیشترحرف میزنیم و در ادامه راه به یکدیگر کمک میکنیم. حالا اوضاع خوب است. »
علی ۱۳ ساله
اطلاعاتی درباره سرطان:
سرطان چیست؟
چرا افراد مبتلا به سرطان میشوند؟
آیا من هم به این سرطان مبتلا میشوم؟
آیا پزشکان میتوانند سرطان را درمان کنند؟
« وقتی پدر به من گفت که سرطان دارد، من واقعاً ترسیدم. تمام چیزهایی که تا آن زمان راجع به سرطان شنیده بودم وحشتناک بود. بعد با خود فکر کردم، «هی! من واقعاً راجع به سرطان چه میدانم؟ جواب درستی نداشتم. بنابراین در اینترنت شروع به خواندن درباره سرطان کردم. حتی پدرم گفت که برخی از چیزهایی که من در اینترنت پیدا کردهام در مورد سرطان او درست نیست. سرطان همچنان خیلی ترسناک است ولی من شنیدهام که افرادی هم جان سالم بهدر میبرند. دیگر خیلی نمیترسم.»
عبدل ۱۴ ساله
آگاهی درباره سرطان موجب میشود که شرایطی که پدر یا مادرتان دچار آن است را بیشتر درک کنید. دانستن اینکه سرطان چیست و چگونه منتشر میشود میتواند به از بین بردن ترس شما کمک کند. بعضی از چیزهایی که درباره سرطان شنیدهاید یا دیدهاید ممکن است در مورد سرطان پدر یا مادر شما صادق نباشد. بیشتر افراد وقتی که بدانند چه در پیش روست احساس بهتری دارند.
نکاتی برای یادآوری
|
سرطان چیست؟
پزشکها بیش از ۱۰۰ نوع مختلف سرطان را یافتهاند. سرطان به گروهی از بیماریهای مرتبط با هم میگویند که در سلولها (قسمت بنیادی بدن انسان) شروع میشود. برای درک پدیده سرطان، بهتر است بدانید که چه اتفاقی برای سلولهای معمولی بدن میافتد که به سلولسرطانی تبدیل میشود.
در حالت عادی، سلولها فقط در زمانیکه بدن به آن نیاز دارد رشد میکنند و برای ساختن سلولهای دیگر تقسیم میشوند. چنین نظمی، سلامت بدن را حفظ می کند. اما بعضی اوقات، سلولها وقتی بدن به سلولهای جدید نیازی ندارد نیز شروع به تقسیم میکنند. این سلولهایاضافی تودهای بافت مانند را تشکیل میدهند، که غده یا تومور خوانده میشود. تومور میتواند خوشخیم باشد یا بدخیم باشد.
- تومورهای خوشخیم، سرطانی نیستند. اغلب میتوان آنها را برداشت و به بقیه قسمتهای بدن نیز پخش نمی شوند.
- تومورهای بدخیم، سرطانی هستند. سلولها در این تومورها حالت عادی ندارند و تقسیم و رشدشان بدون کنترل و نظم است. آنها میتوانند به بافتهای اطراف هجوم ببرند و یا تخریبشان کنند و به قسمتها و اندامهای دیگر بدن سرایت کنند. پخش شدن سرطان از یک بخش بدن به بخش دیگر را متاستاز (metastasis) میگویند.
بیشتر سرطانها با توجه به نوع سلولشان و یا قسمتی از بدن که آن سلولها در آنجا وجود دارند، نامگذاری می شوند. برای مثال، سرطانی که در ریه شروع شود، سرطان ریه نام دارد. بعضی از سرطانها، تومور تشکیل نمیدهند. برای مثال، لوسمی، سرطانی است که در مغزاستخوان و خون ایجاد می شود.
چرا افراد سرطان میگیرند؟
علت بیشتر سرطانها معلوم نیست. دانشمندان همچنان مشغول بررسی عواملی هستند که خطر ابتلا به برخی از انواع سرطان را در بعضیها افزایش میدهد. این عوامل، شامل سیگار کشیدن، ساعت زیادی در آفتاب قرار گرفتن، تغدیه غلط، ورزش کافی نکردن و در تماس بودن بانوع خاصی از مواد شیمیایی و گازهای سمی است.
آیا من هم سرطان میگیرم؟
بعضی از بچهها نگرانند که آنها هم سرطان میگیرند یا نه. با اینکه کسی از آینده خبر ندارد اما بهتر است بدانیم که بیشتر سرطانها از پدر یا مادر به فرزند منتقل نمیشوند. برای آگاهی بیشتر میتوانید شما همراه با یکی از والدینتان با یک پزشک صحبت کنید.
آیا پزشکها میتوانند سرطان را درمان کنند؟
هر ساله پزشکها راههای بهتری برای درمان سرطان کشف میکنند. این به آن معناست که بسیاری از سرطانها با موفقیت درمان شدهاند. اما پزشکها با دقت سعی میکنند کلمه درمان را تا زمانیکه بیمار برای چندین سال عاری از سرطان بماند بهکار نبرند.
درمان سرطان ممکن است ایجاد بهبودی نسبی کند، یعنی پزشک نمیتواند علائمی از سرطان بیابد ولی بعضی اوقات سرطان برمیگردد. به این پدیده، عود یا بازگشت بیماری میگویند. اینکه سرطان پدر یا مادر شما میتواند درمان شود بستگی به عوامل زیادی دارد و در هیچ مطلب علمی دقیقاً مشخص نشده که باید انتظار چنین چیزی را داشته باشید. بهترین روش این است که با پدر یا مادر خود یا پزشک و پرستار او حرف بزنید.
برای اطلاعات بیشتر به کجا بروید؟
درمان سرطان: روند درمان. |
دیدن پدرم که درد میکشد از همه بدتر بود. یک روز به او گفتم که چقدر احساس بدی دارم و او گفت که ظاهرش خیلی بدتر از آنچه که واقعاً هست به نظر میرسد. میدانم که شرایط سختی دارد ولی دانستن اینکه به آن اندازه که من فکر میکردم بد نبود واقعاً حالم را بهتر کرد.
اشلی ۱۵ ساله
بسیاری از نوجوانان میخواهند بدانند که در دوره درمان سرطان والدینشان انتظار چه چیزی را باید داشته باشد. این بخش، درمانهای مختلف و چگونگی روندشان و عوارض جانبی آنها را بهطور مختصر توضیح میدهد. اگر با والدین خود صحبت کنید و یا بپرسید که آیا میتوانید با یک پرستار یا مددکار اجتماعی صحبت کنید یا نه به شما کمک خواهد کرد.
درمان چگونه اپر می کند؟
هدف درمان سرطان از بین بردن سلولهای سرطانی است.
نوع درمانی که والدین شما خواهند داشت بستگی به این نکات دارد:
- نوع سرطان.
- گسترش سرطان در بدن.
- سن والدین شما و سلامت عمومی آنها.
- سابقه پزشکی والدین شما.
- آیا سرطان بهتازگی تشخیص داده شده و یا دوباره عود کرده است
به یاد داشته باشید که ۱۰۰ نوع مختلف سرطان وجود دارد. و هر نوع، متفاوت از دیگری درمان میشود.
هر نوع درمان، روش درمانی خاصی را دنبال میکند. اما اگر دو بیمار هر دو یک نوع سرطان را داشته باشند و برنامه درمانی مشابهی هم روی آنها انجام شود درمان ممکن است بر هر دوی آنها تأثیر یکسانی نداشته باشد، به این دلیل که بدن افراد نسبت به درمان واکنشهای متفاوتینشان میدهد.
عوارض درمان چیست؟
عوارض جانبی به این سبب بروز میکند که هدف برنامههای درمانی سرطان، سلولهایی است که رشد سریعی دارند. رشد سلولهای سرطانی سریع است، اما برخی دیگر از سلولهای معمولی مانند سلولهای گوارشی و سلولهای مو نیز رشدی سریع دارند و در درمان، امکانتفکیک میان سلولهای سریعالرشد معمولی و سلولهای سرطانی وجود ندارد. به همین دلیل است که بعضی وقتها بیماران در زمان شیمیدرمانی (نوعی درمان سرطان) دچار دل درد و یا ریزش موی سر میشوند.
بعضی از عوارض مانند حالت تهوع و دل درد کمی بعد از درمان از بین میرود در حالیکه بعضی دیگر مانند احساس خستگی، ممکن است حتی تا بعد از اتمام درمان طول بکشد.
در اینجا نوع درمانی را که مادر یا پدر شما قرار است داشته باشند بنویسید:
از جدول زیر برای فهمیدن چیزهای بیشتری در مورد انواع مختلف درمان سرطان استفاده کنید.
جدول درمان Treatment chart
|
|||
این جدول شش نوع درمان سرطان را به همراه چگونگی عملکرد و برخی از عوارض جانبیشان را نشان میدهد. ولی پدر یا مادر شما ممکن است یک یا چند نوع از این درمانها را داشته باشد. بسته به نوع خاص درمان، بیمار ممکن است در طول روز پزشک را ملاقات کند و یا شب هم، بستری شود. | |||
نوع درمان | درمان چیست؟ | چگونه انجام میشود؟ | چه عوارضی ممکن است داشته باشد؟ |
جراحی که به آن «عمل» نیز میگویند |
برداشتن کامل یا قسمتی از تومور سفت | جراح غده سرطانی را در عمل جراحی برمیدارد. از داروهایی برای بیهوشی کامل و یا موضعی بیمار در طول جراحی استفاده میشود. |
|
پرتودرمانی که رادیوتراپی هم گفته میشود |
استفاده از امواج با انرژی خیلی بالا یا ذرات پرانرژی برای کشتن سلول سرطانی یا کوچک کردن تومور | تشعشعات از دستگاهی بیرون از بدن و یا ماده رادیواکتیوی که در داخل بدن نزدیک به سلولهای سرطانی قرار داده میشود، ایجاد میشود. |
|
شیمیدرمانی | استفاده از دارو برای از بین بردن سلولهای سرطانی | دارو به شکل قرص، تزریق عضلانی و یا وریدی تجویز میشود. این روش معمولاً بهصورت چرخهای شامل دورههای درمان و استراحت انجام میشود. |
|
عمل پیوند سلول بنیادین (Stem cell transplantation) میتواند پیوند مغز استخوان (BMT) باشد یا پیوند سلول بنیادین خونی محیطی (PBSCT). |
استفاده از سلولهای بنیادین که در مغز استخوان یا در خون یافت میشوند. این کار سلولهای بنیادین را که با دوز بالای شیمیدرمانی و یا پرتودرمانی از بین رفتهاند را ترمیم میکند. | در پیوند سلولهای بنیادین، از سلولهای بنیادین خود بیمار یا شخص اهداکننده استفاده میکنند. در بسیاری موارد، اهداکننده از اعضای خانواده بیمار است. بیمار این سلولهای بنیادین را وریدی دریافت میکند. |
|
هورموندرمانی | درمانی که هورمونها را اضافه، دفع ویا از عملکردشان جلوگیری، میکند. هورموندرمانی بیشتر در کند کردن یا جلوگیری از رشد بعضی از انواع سرطانمفید است |
هورموندرمانی میتواند از راه قرص، تزریق و یا برچسب (patch) پوستی انجام شود. گاهی انجام جراحی جهت خارج کردن غده مترشحه هورمون لازم است. |
|
زیستدرمانی (Biological therapy) نام دیگر آن ایمندرمانی (Immunotherapy) است |
زیستدرمانی، برای از بین بردن سلولهای سرطانی از سیستم دفاعی خود بدن (سیستم ایمنی بدن) استفاده میکند. | دارو را میتوان از طریق قرص، تزریق یا لوله وریدی مصرف کرد. |
|
علاوه بر یک یا چند درمانی که در جدولهای صفحات قبل شرح داده شد، از والدین شما آزمایشهایی برای بررسی سرطان و چگونگی تأثیر درمان گرفته میشود. فهرستی از انواع رایج این آزمایشها را میتوانید در انتهای این جزوه در قسمت ضمیمه پیدا کنید.
چه چیزهایی را باید رعایت کرد؟
بعضی از درمانها ممکن است باعث عفونت شود. این اتفاق به این دلیل میافتد که درمان سرطان میتواند گلبولهای سفید خون را که با عفونت میجنگند تحتتأثیر قرار دهد، و عفونت، بیماری مادر یا پدر شما را تشدید میکند. بنابراین پدر یا مادر شما باید از حضور در جاهای شلوغ و یا تماس با کسانی که بیماریهای مسری دارند (مانند سرماخوردگی، آنفولانزا وآبلهمرغان)، اجتناب کند.
به همین دلیل شما باید:
- دستهای خود را با آب و صابون مکرراً بشویید که از پخش باکتری در خانه جلوگیری کنید.
- اگر پیش کسی بودید که سرما خورده بود و یا مریض بود به والدینتان بگویید که مراقب خودشان باشند.
- اگر مریض شدید از پدر یا مادر سرطانی خود دوری کنید.
انتظار
انتظار برای مشاهده نتیجه درمان دشوار است. پزشک پدر یا مادر شما ممکن است ابتدا یک درمان و سپس درمانی دیگر را امتحان کند. یک روز حال پدر یا مادرتان خیلی بهتر میشود، و روز بعد یا هفته بعد ممکن است دوباره مریض شود. البته درمان نمیتواند ماهها و یا سالها دوام داشته باشد، ولی به هر حال تحمل این تغییرات شدید احساسات برای هر کسی دشوار است.
در این دوره به یاد داشته باشید که درمان برای این است که پیشرفت سرطان متوقف شود و حال پدر یا مادر شما را بهبود یابد.
چه کسی میتواند سایر سؤالات مرا پاسخ دهد؟
«من سؤالهایی داشتم که نمیدانستم از چه کسی باید بپرسم. از مادرم پرسیدم که آیا میتوانم همراه او به دیدار پزشک بروم و او گفت بله. بار اول فقط آنجا نشستم، جلسه بعد دکتر از من پرسید آیا سؤالی دارم؟ و من چند تا پرسیدم. آسانتر از آن بود که فکر میکردم».
کتی ۱۴ ساله.
از والدین خود یا هر بزرگسال دیگری که مورد اعتمادتان است هر سؤالی دارید بپرسید.
از پدر یا مادر خود بخواهید که اگر ممکن است با آنها به ملاقات پزشک بروید. احتمالاً پدر یا مادر شما میتواند وقتی را هماهنگ کند که شما سؤالهای خود را از پرستار یا مددکار اجتماعی بپرسید.
برای راحتی خودتان:
- فهرستی از سؤالات خود را همراه ببرید.
- از آنها بخواهید با استفاده از کلمات ساده توضیح دهند.
- میتوانید از آنها بخواهید اطلاعات را تکرار کنند.
- از پزشک یا پرستار بخواهید تا مسائل را روی مدل نشان دهند یا عکس آن را بکشند.
سؤالاتی که ممکن است بخواهید بپرسید:
- پدر یا مادر من چه نوع سرطانی دارد؟
- آیا حال او بهتر خواهد شد؟
- احتمال اینکه من هم به این سرطان مبتلا شوم چقدر است؟
سؤالاتی درباره درمان
- پدر یا مادر من تحت چه نوع درمانی قرار خواهد گرفت؟ آیا بیشتر از یک نوع درمان نیاز خواهد بود؟
- افراد تحت این درمان، حالشان چطور میشود؟ آیا درد دارد؟
- هر چند وقت یکبار این درمان لازم است؟چقدر طول میکشد؟
- آیا درمان، ظاهر، احساسات و رفتار افراد را عوض میکند؟
- اگر درمان مفید نباشد چه میشود؟
- درمان در کجا انجام میشود؟ آیا من هم میتوانم در آنجا حضور داشته باشم؟
اینجا جای خالی برای نوشتن سؤالات شماست:
ایرادی ندارد اگر بیشتر از یکبار سؤالهای خود را بپرسید.
میخواهید با والدین خود ملاقات داشته باشید؟
«من واقعاً دوست دارم به ملاقات پدر یا مادر بیمارم بروم اما محیط بیمارستان مرا عصبی میکند. بوی بیمارستان ناراحتم نمیکرد ولی نمیخواستم ببینم که ماشینها را به پدرم وصل کردهاند. بهانه میآوردم تا به ملاقات نروم ولی دلم برایش خیلی تنگ شده بود. بعد، یک روز یکی ازهمسایهها مرا بعد از مدرسه به بیمارستان برد. من تکالیف مدرسهام را برده بودم و کمی از آنها را آنجا انجام دادم. پدر از اینکه مرا میدید خوشحال بود و این باعث شد فراموش کنم که بودن در آنجا چقدر برایم سخت بوده است.»
نیوشا ۱۳ ساله
اگر پدر یا مادر شما در بیمارستان است، ممکن است ملاقات او شما را عصبی کند. از حال وی و اینکه چه انتظاری باید داشته باشید، پیش از ملاقات آگاه شوید. به یاد داشته باشید که با وجود بیماری، آنها همان انسانهای سابقند و تغییری نکردهاند. از پرسیدن سؤال از آنها نترسید و آنها را از افکارتان آگاه کنید. همچنین میتوانید با آنها تماس بگیرید، برایشان نامه بنویسید و یا با پست الکترونیکی با آنها در ارتباط باشید.
برای اطلاعات بیشتر به کجا برویم؟
والدین شما چه احساسی ممکن است داشته باشند؟
«مادرم تمام موهایش را بعد از شیمیدرمانی از دست داد. از آن به بعد کلاه به سر گذاشت. مردم همه به ما زل میزدند. از اینکه وقتی با او بودم خجالت میکشیدم، احساس بدی داشتم. بعد یکبار مادرم آمد و از من پرسید که چه فکر میکنم. وقتی احساسم را به او گفتم، گفت که از ظاهر بدون مویش اصلاً ناراحت نیست ولی خوشحال است که زنده است. حالا به مادرم بهعنوان یک آدم شجاع نگاه میکنم، و برایم مهم نیست چه کسی به من زل زده است.»
مهدی ۱۶ ساله
دانستن اینکه والدینتان چه احساسی دارند، برای فهمیدن اینکه چه کمکی از شما بر میآید یا حداقل درک وضعیت او مفید است.
ممکن است تعجب کنید وقتی ببینید چقدر احساس مشترک بین شما وجود دارد:
- احساس ناراحتی یا افسردگی: بعضی اوقات کسانی که سرطان دارند نمیتوانند کارهایی که قبلاً انجام میدادهاند انجام دهند. ممکن است دلشان برای این فعالیتها و یا دوستانشان تنگ شود. ناراحتی، دامنه وسیعی دارد، از کمی اندوه تا افسردگی که برای درمانش به پزشک نیاز است.
- احساس ترس: پدر یا مادر بیمار شما ممکن است از تغییراتی که سرطان میتواند در زندگی او و اعضای خانوادهاش ایجاد کند، هراس دارد. او ممکن است از درمان بترسد. ممکن است حتی از مرگ بترسد.
- اضطراب: پدر یا مادر بیمار شما ممکن است از خیلی مسائل احساس نگرانی کند، به خاطر شغلش یا پرداخت قبوض مختلف، دلواپس و عصبی باشد و یا نگران تغییر ظاهرش در اثر درمان باشد. مادر یا پدر شما ممکن است نگران حال شما باشند. تمام این نگرانیها میتواند پدر یا مادر شما را ناراحت کند.
- عصبانیت: کنار آمدن با درمان سرطان و عوارض آن بسیار دشوار است. گاهی اوقات ریشه عصبانیت، احساساتی است که نشان دادنشان مشکل است، مانند ترس یا درماندگی. به احتمال زیاد دلیل عصبانیت پدر یا مادر شما بیماری است، نه شما.
- تنهایی: کسانی که سرطان دارند معمولاً احساس تنهایی و دور ماندن از دیگران دارند. ممکن است فکر کنند دوستانشان نمیتوانند با سرطان کنار بیایند و به او سر نزنند. ممکن است بیماریشان بسیار شدیدتر از آن باشد که در فعالیتهایی که قبلاً از آنها لذت میبردند شرکت کنند.احساس کنند هیچکس شرایطشان را درک نمیکند.
- امیدواری: دلایل زیادی وجود دارد که پدر یا مادر شما احساس امیدواری کند. میلیونها انسانی که سرطان داشتهاند امروز زنده هستند. افراد مبتلا به سرطان، حتی در حین درمان هم میتوانند زندگی فعالانهای داشته باشند. امروزه، امکان زنده ماندن پدر یا مادر سرطانی شما خیلی بیشتر از گذشته است.
تمام این احساسات برای بیماران سرطانی عادی است. شاید بخواهید این فهرست را در اختیار مادر یا پدرتان هم قرار دهید.
تغییرات در خانواده شما:
وقتی شرایط در حال دگرگونیست، اصول را در نظر داشته باشید.
به لحاظ خانوادگی متحدتر و منسجمتر شوید.
از دیگران کمک بخواهید.
تغییر امور روزمره و مسئولیتها:
بعد از اینکه مادر سرطان گرفت، همه چیز عصبانیام می کرد. انصاف نبود که من هم از برادر کوچکترم مراقبت کنم و هم خانه را نظافت کنم. احساس میکردم که دارم از پا میافتم ولی سعی کردم خونسردیام را حفظ کنم و به مادرم گفتم که چقدر همه چیز برایم سخت بوده است.
حالا همچنان کارهای خانه را دارم اما برادر کوچکم بعد از مدرسه به خانه دوستش میرود و من میتوانم فوتبال بازی کنم. مادرم حرفی ندارد. او واقعاً مرا درک کرد.
برندون ۱۵ ساله
موقعیت خانواده شما هرچه که باشد. احتمالاً از وقتی پدر یا مادر شما بیمار شده، همه چیز تغییر کرده است. این بخش نگاهی دارد به بعضی از این تغییرات و راههایی که دیگر نوجوانان با این تغییرات برخورد کردهاند.
آیا در خانه شما هم چنین شرایطی وجود دارد؟ آیا بیشتر کارهای خانه را انجام میدهید؟
- آیا وقت بیشتری با دوستان و آشنایان سپری میکنید؟
- آیا بیشتر در خانه تنها هستید؟
- آیا از شما میخواهند که شام درست کنید و یا در شستن لباسها کمک کنید؟
- آیا بیشتر مواظب خواهر یا برادر کوچکتان هستید؟
- آیا دوست دارید زمانیکه در خانه به وجود شما نیاز دارند، با دوستانتان به گردش بروید؟
اگر احساس میکنید کارهایی که انجام میدهید از توان شما خارج است، والدینتان را در جریان قرار دهید. با کمک همدیگر میتوانید کارها را سر و سامان بدهید.
وقتی شرایط در حال دگرگونیست، اصول را در نظر داشته باشید
خانوادهها میگویند که اختصاص وقتی برای گفتوگو با یکدیگر مفید است، حتی اگر زمان کوتاهی در هفته باشد. صحبت کردن باعث میشود ارتباط خانوادگیتان همچنان حفظ شود.
ر است در نظر بگیرید:
هنگام گفتوگو با خواهران و برادران:
- اگر شما خواهر یا برادر بزرگتر هستید، آنها به چشم حامی به شما نگاه میکنند. هرقدر میتوانید به آنها کمک کنید. اشکالی ندارد اگر به آنها بگویید که شما هم ایام سختی را سپری میکنید.
- اگر از برادر یا خواهر بزرگترتان انتظار کمک دارید، به آنها بگویید چه احساسی دارید، آنها تمام جوابها را ندارند ولی میتوانند کمک کنند.
مثلاً بگویید:
«من هر کاری که از دستم برمیآید انجام میدهم»
«چگونه میتوانیم با کمک هم از پس این مسئله بربیاییم؟»
هنگام صحبت با پدر یا مادرتان که سالم است:
- انتظار این را داشته باشید که او هم مانند شما کمی عصبی باشد.
- ممکن است به شما تحکم کند، لزوماً دلیلی ندارد که او همیشه کار درست را انجام بدهد.
- زمانیکه میتوانید کمک کنید.
مثلاً بگویید:
«حالتان چطور است؟»
«آیا کاری از دست من بر میآید؟»
هنگام گفتوگو با پدر یا مادرتان که سرطان دارد:
مادر یا پدر شما ممکن است از درمان، مریضی و مشکلات دیگر خسته باشند و یا حالشان خوب باشد ولی بخواهند شما در کنارشان باشید.
اگر والدین شما حوصله دارند، با آنها حرف بزنید و به آنها بگویید چقدر دوستشان دارید.
مثلاً بگویید:
«دوستت دارم»
«میتوانم چیزی برایت بیاورم؟»
دوستان و خانواده را در جریان کارها بگذارید:
آیا حوصله جواب دادن به تماسهای کسانی که حال پدر یا مادرتان را میپرسند را ندارید؟
هرکس دیگری هم شاید همین احساس را داشته باشد. از کسانی که تماس میگیرند، بخواهید تا وضعیت پدر یا مادرتان و یا نیازهای فعلیتان را، با دیگران هم در میان بگذارند. شاید یکی از اقوام یا دوستان را در نظر بگیرید که با دیگران تماس بگیرد، و از حال بیمار خبر بدهد. بعضی ازخانوادهها از تلفنهای زنجیرهای استفاده میکنند. بعضی دیگر از وبسایت یا از پست الکترونیکی و ارسال خبرها به ترتیبی که قبلاً مشخص شده است، استفاده میکنند.
بهعنوان خانواده، نیرومند و منسجم باشید
«من همیشه از توجه والدینم نسبت به خودم مطمئن بودم. ولی بعد از اینکه پدرم مریض شد، دیگر کسی زیاد به من توجه نداشت. میدانم که هرکس برای خودش کارهای زیادی دارد، اما این برای من واقعاً دردناک است. در نهایت، نامهای برای آنها نوشتم و آنها فهمیدند! حالا احساس نزدیکی بیشتری با آنها دارم.»
لیدا، ۱۵ ساله
وقتی یکی از والدین سرطان میگیرد، بعضی از خانوادهها از هم میپاشند. ولی راههایی وجود دارد که خانواده قویتر و صمیمیتر شود.
نوجوانانی که خانوادهشان را صمیمیتر میبینند میگویند این امر به این دلیل است که خانواده آنها:
- سعی کردند که خود را در جایگاه یکدیگر قرار دهند و فکر کنند اگر بهجای آن شخص بودند، چه حسی داشتند.
- درک کردند، با اینکه افراد مختلف در موقعیت مشابه، عکسالعملهای متفاوت نشان میدهند، اما همه آنها آسیب میبینند و ناراحت میشوند. بعضی بسیار گریه میکنند، برخی دیگر کمی احساسات نشان میدهند و بعضی شوخطبعی را برای گذراندن این دوران برمیگزینند.
- یاد گرفتند که احترام بگذارند و در مورد تفاوتها حرف بزنند، هرچه بیشتر از احساس یکدیگر بپرسند، بیشتر میتوانند به هم نزدیک شوند.
کمک خواستن از دیگران
قبل از اینکه مادرم سرطان بگیرد، هیچوقت حالت تهوع نداشتم ولی بعد سردردهایم شروع شد. تمام مدت هم دل درد داشتم. فکر کردم شاید مشکلی پیدا کردهام. با یک پرستار صحبت کردم. استرس میتواند موجب تمام این مشکلات شود. او توصیههای خیلی خوبی به من کرد و گفت که میتوانم هر وقت که خواستم با او حرف بزنم، کمکم، احساس بهتری پیدا کردم.»
کبری ۱۵ ساله
شما و خانوادهتان گاهی، نیاز به کمک و حمایت دیگران پیدا میکنید.
درخواست کمک سخت است. با این حال بیشتر اوقات، افراد واقعاً میخواهند به شما و خانوادهتان کمک کنند.
افرادی که شما و پدر یا مادرتان از آنها کمک میخواهید:
- عمه، خاله، دایی، عمو، مادربزرگ و پدربزرگ.
- دوستان خانوادگی.
- همسایهها.
- معلمان و یا مربیها.
- مربیان مدرسه یا مشاوران راهنما.
- اعضای گروه مذهبی شما.
- دوستان و یا والدین آنها.
- (افرادی که خودتان اضافه می کنید):…………………………………….
کارهایی که دیگران برای کمک به شما میتوانند انجام دهند:
- خرید نیازهای روزانه و یا انجام امور روزمره شما
- پختوپز.
- چمنزنی.
- انجام امور منزل.
- همراهی و همدمی با والدین شما.
- (برای خودتان اضافه کنید):………………………………
راههای دیگری که دیگران میتوانند به شما و خانوادهتان کمک کنند:
- شما را به مدرسه، تمرین یا قرارهای ملاقاتتان برسانند.
- کمک در انجام تکالیف.
- شما را به خانهشان و یا به گردشهای آخر هفته دعوت کنند.
- با شما صحبت کنند و به حرفهایتان گوش کنند.
- (برای خود اضافه کنید): …………………………………
رابطه شما با والدینتان:
ممکن است پدر یا مادرتان، نسبت به دیگر هم سن و سالهایتان، مسئولیت بیشتری بر عهده شما بگذارند. ابتدا ناراحت میشوید و از آنها میرنجید، اما به مرور، از این تجربهها درسهای زیادی یاد میگیرید و رشد میکنید و یاد میگیرید که از اطمینان والدینتان به شما، قدردانی کنید.
به قسمت یافتن مراجع حمایتی رجوع کنید تا توصیههایی درباره گفتوگو با والدینتان پیدا کنید.
مراقبت از خودتان:
کنار آمدن با تنش.
مراقب ذهن و جسم خود باشید.
قدمهایی در جهت آسانتر کردن امور بردارید.
مهم است که «با طراوت» باشید. هم درون و هم بیرونتان.
در این قسمت برای کمک به شما توصیههایی شده تا شاید بتوانید شادابی خود را حفظ کنید:
کنار آمدن با فشارهای عصبی:
عصبی بودن میتواند شما را فراموشکار، خیلی خسته و مستعد سرماخوردگی یا آنفولانزا کند. اینجا توصیههایی درج شده که سایر نوجوانان را در مقابله با تنش کمک کرده است.
مراقب ذهن و جسم خود باشید:
روابط خود را حفظ کنید
- اوقاتی را در خانه دوستانتان بگذرانید.
- فعالیتهای ورزشی انجام دهید و به باشگاههای ورزشی بروید.
آرام باشید و به اندازه کافی بخوابید
- مرتب میان کارهایتان وقت استراحت بگذارید. در این صورت انرژی بیشتری خواهید داشت و در شرایط ذهنی بهتری قرار میگیرید.
- هر شب حداقل ۸ ساعت بخوابید.
- دعا و یا مراقبه کنید.
- به موسیقی گوش دهید، یا خودتان موسیقی بسازید.
به دیگران کمک کنید
- در راهپیماییهای مبارزه با سرطان شرکت کنید
- فروش محصولات خانگی و دیگر فعالیتهای خیریهای را برای جمعآوری پول برای مبارزه با سرطان برنامهریزی کنید.
از رفتارهای خطرناک خودداری کنید
- از کشیدن سیگار، نوشیدن مشروبات الکلی و مصرف مواد مخدر بپرهیزید.
از نیروی خلاقیت خود استفاده کنید
- دفتری برای نوشتن افکار و یا تجربههایتان در نظر بگیرید.
- نقاشی یا عکاسی کنید.
- کتابهایی درباره انسانهایی که در زندگی تجربههای سخت را با موفقیت پشت سر گذاردهاند، مطالعه کنید و ببینید چه عواملی به آنها کمک کرده است.
خوب بخورید و بیاشامید
- خوردن ۶ تا ۸ لیوان آب در روز کمک میکند تا زیاد خسته نشوید.
- عصرها نوشیدنیهای بدون کافئین مصرف کنید که شما را بیدار نگه ندارد.
- اگر میتوانید میوه تازه، نان گندم، جو، گوشت کمچربی مانند مرغ و بوقلمون بخورید. از مصرف غذاهای شیرین و پرشکر پرهیز کنید.
فعال باشید
- ورزش کنید و یا به پیادهروی یا دویدن بپردازید.
- حرکات و تمرینات مختلف کششی و تنفسی بیاموزید و انجام دهید.
آیا میدانستید؟
تجربه نشان داده است که ورزش به شما احساس بهتری میدهد. دویدن، شنا و یا حتی پیادهروی سریع میتواند روحیه شما را بهبود بخشد. |
قدم هایی در جهت ساده کردن امور بردارید
داشتن نظم و ترتیب نیز میتواند سطح استرس شما را مهار کند.
در اینجا برای شروع، توصیههایی آمده است:
در منزل
- فهرستی از کارهای مورد نظر خود تهیه کنید و مهمترین آنها را در بالای فهرست قرار دهید.
- تقویم بزرگی درست کنید تا خانوادهتان بتواند بر امور مسلط باشد.
در مدرسه
- تا جایی که میتوانید تکالیفتان را در مدرسه انجام دهید.
- معلمهایتان را در جریان شرایط و مشکلات خانه قرار دهید، البته از این موضوع سوءاستفاده نکنید.
- اگر احساس کردید از درسها عقب افتادهاید، با معلم و یا مشاورتان، صحبت کنید.
وقتی احساس ناراحتی میکنید کمک بخواهید بسیاری از نوجوانان وقتی پدر یا مادرشان بیمار است احساس بدی دارند. طبیعی است که در شرایط سخت احساس «ناراحتی» داشته باشید. ولی اگر این حالات بیش از ۲ هفته طول کشید و یا بر فعالیتهایی که قبلاً از آنها لذت میبردید، تأثیر گذاشت، ممکن است گرفتار افسردگی شده باشید. خبر خوب این است که هم امید دارید و هم کمک.
اغلب، صحبت با یک مشاور مفید است. در زیر نشانههایی آمده که اگر آنها را در خود مشاهده کردید، بهتر است به مشاور مراجعه کنید.
آیا شما:
- احساس ناامیدی و درماندگی میکنید؟ فکر میکنید زندگی دیگر معنایی ندارد؟
- علاقه خود را نسبت به حضور در جمع دوستان یا خانواده، از دست دادهاید؟
- به این نتیجه رسیدهاید که همه چیز و همه کس باعث عصبی شدنتان میشوند؟
- در بیشتر مواقع احساس عصبانیت شدید دارید؟
- به فکر آسیب رساندن به خودتان هستید؟
آیا به این نتیجه رسیدهاید که شما:
- علاقه خود را به کارهایی که قبلاً انجام میدادید از دست دادهاید؟
- بسیار کمتر یا بیشتر از معمول غذا میخورید؟
- بهراحتی و به دفعات در طول روز گریهتان میگیرد؟
- بیشتر و یا کمتر از گذشته میخوابید؟
- بیش از حد، احساس خستگی میکنید؟
اگر جواب شما به هر یک از این سؤالات مثبت است، باید با فردی مورد اعتماد حرف بزنید. برای آگاهی بیشتر درباره ملاقات با مشاور یا عضویت در یک گروه حمایتی به قسمت «یافتن مراجع حمایتی»، مراجعه کنید.
«من و پدرم با هم مشکل داشتیم. بر سر هر موضوعی مشاجره میکردیم. بعد از اینکه او سرطان گرفت، من واقعاً احساس بدی داشتم. بعد پرستار راجع به گروههای حمایتی با من صحبت کرد. در نهایت با یکی از دوستانم به آنجا رفتم. ابتدا فقط گوش میدادم و متوجه شدم که آنها هم در جریان مسائلی مشابه من قرار دارند و توصیههایشان واقعاً مفید بود. من و پدرم حالا بیشتر با هم حرف میزنیم و به دعواهای احمقانهای که داشتیم میخندیم.»
الکس ۱۷ ساله
یافتن مراجع حمایتی
توصیههایی برای صحبت با پدر یا مادر.
صحبت با مشاور.
چرا باید نزد مشاور بروید؟
یافتن مشاور.
ملحق شدن به گروه حمایتی.
اجازه ندهید ترس از احساسی که در حال حاضر دارید، مانع از گفتوگوی شما با والدینتان، مشاور یا اعضای گروه حمایتی شود.
برای بسیاری شروع به گفتوگو دشوار است. بعضی از نوجوانان رابطه خوبی با والدین خود ندارند. بعضی دیگر از صحبت درباره مسائل شخصیشان خجالت میکشند. همچنین به خاطر شرایط دشواری که دارند، اختصاص زمانی برای صحبت، ممکن است کار سختی باشد. ولیشما و والدینتان واقعاً میتوانید به یکدیگر کمک کنید.
توصیه هایی برای صحبت با پدر یا مادر
پیش از صحبت خود را آماده نمایید
|
مرحله اول: به مسئلهای که میخواهید مطرح کنید، و راه حل آن فکر کنید. مرحله دوم: فکر کنید والدینتان چه واکنشی ممکن است از خود نشان دهند، شما در مقابل، چه رفتاری خواهید داشت. |
زمان و مکان مناسبی برای صحبت انتخاب کنید.
|
مرحله اول: از پدر یا مادرتان بپرسید برای صحبت، چند دقیقهای وقت دارند؟ مرحله دوم: گوشهای دنج بیابید – مثلاً در اتاقتان، یا در جلو خانه. شاید هم بتوانید در هنگام پیادهروی یا بازی بسکتبال با هم حرف بزنید. |
مسائل را به آرامی مطرح کنید
|
مرحله اول: انتظار نداشته باشید تمام مشکلات را یکباره حل کنید. مسائل دشوار اغلب راهحلهای ساده ندارند. مرحله دوم: برای گذراندن این دوران سخت، با یکدیگر همکاری کنید. برخی مکالمات، مناسبتر از دیگر انواع آن است. |
بهطور پیوسته با یکدیگر صحبت کنید
|
مرحله اول: لازم نیست حتماً یک گفتوگوی طولانیمدت داشته باشید. میتوانید گفتوگوهای کوتاهمدت در دفعات متعدد داشته باشید. مرحله دوم: اگر میتوانید، هر روز مدت کوتاهی را برای گفتوگو با یکدیگر اختصاص دهید، حتی اگر بیشتر از چند دقیقه نباشد. |
صحبت با مشاور
«مادربزرگم به من یاد داد که مدرسه بسیار مهم است. اما بعد از آنکه سرطان گرفت، ذهنم خیلی به هم ریخت. در ضمن وقتی از مدرسه به خانه میرفتم باید وقت زیادی را برای مراقبت از او صرف میکردم. نمراتم افت کردند. شرایطم را به مشاور مدرسه گفتم و او هم به من توصیههایی کرد که برای دیگران مؤثر واقع شده بود. حالا، هر وقت حس میکنم تحت فشارم، با آن مشاور حرف میزنم و آرامتر میشوم. از همه مهمتر اینکه او صحبتهایمان را پیش خودش نگه میدارد و به کسی نمیگوید.»
نیک ۱۵ ساله
گاهی…. صحبت با دوستان کافی نیست.
وقتی که روزهای سختی را میگذرانید صحبت با مشاور یا مددکار اجتماعی میتواند بسیار سودمند باشد.
جینا به توصیه بهترین دوستش رنی گوش کرد و برای صحبت با مشاور مدرسهاش برنامهریزی کرد. بچههای دیگر با مددکاران اجتماعی در بیمارستان صحبت میکنند. رفتن به نزد مشاور روانی دلیل دیوانه بودن شما نیست، نشاندهنده این است که شما اینقدر شجاعت داشتهاید که ببینید برای سپری کردن این روزهای سخت، نیاز به کمک دارید.
چرا باید نزد مشاور بروید؟
نوجوانان میگویند که صحبت با فردی بهجز اعضای خانوادهشان مفید است؛ کسی که از شخص خاصی طرفداری نکند. مشاور، کسی است که به شما گوش میدهد. آنها راههای بهتری برای کنترل امور به شما نشان میدهند تا تسلط خود را بر امور دوباره بهدست آورید.
یافتن مشاور
- با مادر، پدر و یا کسی که مورد اطمینان شماست گفتوگو کنید. بگذارید بدانند که میخواهید با یک مشاور مسائل روانی صحبت کنید. برای گرفتن وقت ملاقات و رفتن به دیدارشان از آنها کمک بخواهید. حتی ممکن است مشاور گاهی اجازه بدهد دوستتان را هم با خود ببرید.
- از پرستار یا مددکار اجتماعی در بیمارستان سؤال کنید که مشاوری را میشناسد که بتوانید با او صحبت کنید؟
- از مشاور راهنمای خود بپرسید که آیا میتوانید با وی صحبت کنید.
یک توصیه: از کمک خواستن خجالت نکشید ممکن است فکر کنید: «من خودم میتوانم تمام مشکلاتم راحل کنم». ولی در هنگام روبهرو شدن با شرایط خیلی سخت، چه نوجوانان، چه بزرگسالان به حمایت از جانب دیگران احتیاج دارند.
ملحق شدن به یک گروه حمایتی:
یک راهحل خوب دیگر، گروه حمایتی است. بعضی از گروهها دیدارهای حضوری دارند، بعضی دیگر از طریق اینترنت و بعضی دیگر با هم بیرون میروند و تفریح میکنند. در این گروهها نوجوانانی را خواهید دید که در شرایطی مشابه شما هستند. در ابتدا شاید همان راهی نباشد که موردنظر شماست. دیگر نوجوانان هم گفتهاند که آنها هم تا قبل از اینکه به این جلسات بروند، همینطور فکر میکردهاند. آنها از اینکه بسیاری از دیگر اعضا حسی شبیه آنها داشتند و پیشنهادهایشان به نظر مؤثر میآمد، تعجب کردند. پزشک، پرستار و یا مددکار اجتماعی میتواند در پیدا کردن گروه حمایتی به شما کمک کند.
شما و دوستانتان
تفریح و پیدا کردن دوستان جدید.
نحوه برخورد با اظهارنظرهای ناراحتکننده.
«من هنوز هم دوستانم را میبینم ولی حالا همه چیز فرق کرده است. بیشتر درباره چیزهایی حرف میزنند که ناراحتم میکند. آنها دوست دارند به جشنهای مدرسه و یا به مراکز خرید بروند. گاهی فکر میکنم با آنها بیگانهام. خیلی برای پدرم نگرانم. چیزهایی مثل اینکه بازی بسکتبال را چه تیمی میبرد دیگر خیلی اهمیتی ندارد. بعد فهمیدم که هممدرسهای دیگری هم دارم که پدرش سرطان دارد. نسبت به دیگر دوستانم که مدت زیادی را با هم دوست بودهایم، شرایط مشترک بیشتری با او دارم.»
حمید ۱۵ ساله
دوستانتان برای شما مهمند و شما هم برای آنها مهم هستید. در گذشته شما میتوانستید با آنها درباره همه چیز صحبت کنید.
حالا که یکی از والدین شما سرطان دارد ممکن است به نظر برسد که خیلی از مسائل تغییر کرده است حتی دوستی شما، در زیر نکاتی آمده که بهتر است به آنها نیز فکر کنید:
ممکن است دوستان شما ندانند که چه باید بگویند:
- بعضی ممکن است ندانند چه میخواهند بگویند. بقیه فکر میکنند اگر سؤال کنند بیادبی است.
- سعی کنید با دوستانی که درباره سرطان پدر یا مادر شما و یا اینکه در چه حالی هستید سؤال نمیکنند، ملایم باشید.
- شاید لازم باشد قدم اول را شما بردارید.
سعی کنید چیزی شبیه این بگویید: «حرف زدن درباره شرایط پدر و مادرم سخت است. میدانم که سؤال کردن هم راحت نیست. آیا چیزی هست که بخواهی راجع به آن حرف بزنی یا بدانی؟»
ممکن است دوستان شما سؤالات سختی بپرسند.
شاید همیشه نخواهید سؤال آنها را در مورد سرطان پدر یا مادرتان و یا درمانش جواب بدهید.
سعی کنید چیزی شبیه این بگویید: «صحبت کردن راجع به شرایط فعلی سخت است. ولی این لطف تو را نشان میدهد که پرسیدی. دکترها میگویند: ………… (اینجا اطلاعات خودتان را اضافه کنید)
اگر حوصله حرف زدن ندارید، چیزی شبیه این بگویید:
متشکرم که راجع به پدر یا مادرم سؤال میکنید اما اشکال ندارد اگر بعداً در این مورد صحبت کنیم؟ |
دوستان شما هم زندگی خودشان را دارند
گاهی حس میکنید که دوستانتان دیگر به شما اهمیت نمیدهند. به نظر میرسد زندگی آنها به خوبی ادامه پیدا میکند اما زندگی شما نه. سخت است ببینید که با هم جمع میشوند یا بدون حضور شما کارهایی انجام میدهند. ولی سعی کنید درک کنید که آنها هم زندگی خودشان را دارند.
آنها در حال حاضر در شرایط شما نیستید. بنابراین، برای آنها سخت است که شرایط شما را درک کنند.
ممکن است بخواهید چیزی شبیه این بگویید:
«دلم برای با هم بیرون رفتن تنگ شده. میدانم از وقتی مادرم مریض شده سرم خیلی شلوغ بوده، خوشحالم که همچنان با هم دوستیم. میخواهی فردا بیرون برویم؟ |
تفریح و پیدا کردن دوستان جدید
دوستان قدیمی
حتی اگر ذهن شما خیلی شلوغ باشد، میتوانید همچنان با دوستانتان دور هم باشید و اوقات خوبی داشته باشید. اگر نمیتوانید زیاد از خانه خارج شوید، میتوانید از آنها بخواهید پیش شما بیایند. زمانی را برای استراحت بگذارید. برایتان خوب است، فهرستی از کارهای جالبی که شما و دوستانتان میتوانید انجام دهید تهیه کنید و بعد انجامشان دهید!
دوستان جدید
خیلی اتفاقات در اطراف شما میافتد. بعضی اوقات دوستان قدیمی شما به راه خود میروند. ممکن است دیگر به اندازه قبل وجه اشتراک با آنها نداشته باشید. اما خبر خوب این است که میتوانید دوستان جدیدی پیدا کنید. بچههایی که قبلاً فقط در راهرو آنها را میدیدید ممکن است حالا از شما بپرسند که در چه حالید. بچههایی که قبلاً با آنها دوست بودید ممکن است دوباره وارد زندگی شما شوند. از دوستیهای جدید با آغوش باز استقبال کنید.
رفتن به گروههای حمایتی بیمارستان یا درمانگاه راه خوبی برای یافتن دوستان جدید است. کمک میکند تا با آدمهایی که در جریان شرایطی مشابه شما هستند ارتباط برقرار کنید. سعی کنید کارهای جالبی با یکدیگر انجام دهید. این زنگ تفریح و استراحت برای همه شما مفید خواهد بود.
کنار آمدن با جملههای ناراحت کننده
متأسفانه بعضی از بچهها ممکن است حرفهای ناراحتکنندهای بزنند. بعضی دیگر قبل از اینکه فکر کنند و قبل از اینکه واقعیات را بفهمند حرف میزنند. به هر دلیلی که باشد، وقتی که بچهها درباره شما، سرطان و یا والدین شما شوخی میکنند و یا چیزهای ناراحتکننده میگویند،آزاردهنده است.
چه کاری میتوانید انجام دهید؟
|
چگونه میتوانید به پدر یا مادر خود کمک کنید
کمک از طریق مراقبت.
کمک از طریق رفتارهای باملاحظه و بافکر.
کمک از طریق در جریان کارها و شرایطشان قرار گرفتن.
«بعضی روزها من نسبت به کارهای کوچکی که میتوانستم برای مادرم انجام دهم احساس خیلی خوبی داشتم. بعضی روزهای دیگر کار خاصی نبود که بتوانم برایش انجام دهم، فقط در کنار او میماندم. همیشه لازم نبود با هم حرف بزنیم. حتی وقتی که من ساکت بودم، فکر میکنم که مادرم بازهم میتوانست عشق مرا حس کند.»
ونسا ۱۶ ساله
در زیر کارهایی آمده است که دیگران برای کمک به والدین خود در خانه انجام دادهاند. شما نیز یکی دو مورد را انتخاب کنید و هر هفته انجام دهید.
کمک از طریق مراقبت Helping By Being Thoughtful
با پدر یا مادر خود وقت بگذرانید:
با هم فیلمی تماشا کنید. برایش روزنامه بخوانید. برای انجام تکالیفتان از او کمک بخواهید. در آغوشش بگیرید. به او بگویید: «دوستت دارم». یا فقط در سکوت کنارش باشید.
کارهای کوچک برای او انجام دهید
برایش آب بیاورید یا پیشنهاد درست کردن یک عصرانه یا غذا را بدهید.
کمک از طریق رفتارهای با ملاحظه و با فکر
سعی کنید سرزنده و خوشبین باشید اما واقعیت را هم در نظر بگیرید.
مثبت بودن و مثبت فکر کردن میتواند برای شما و همه اعضای خانواده مفید باشد. اما نباید فکر کنید که همیشه مجبور هستید که شاداب و سرزنده باشید، به خصوص وقتی که واقعاً چنین حسی ندارید. مسئلهای نیست که افکارتان را با پدر یا مادرتان در میان بگذارید و به او اجازه دهید تا شما را آرام کند. خودتان باشید.
صبور باشید
همه شما زیرفشار و استرس هستید. اگر احساس می کنید که دارید آرامشتان را از دست میدهید، کمی موسیقی گوش بدهید، مطلبی بخوانید و یا برای بازی یا دویدن بیرون بروید.
بخندید و بخندانید
حتماً شنیدهاید که خنده دوای هر دردی است. با پدر و مادرتان برنامههای طنز تماشا کنید و یا اگر آدم بذلهگویی هستید برایش لطیفه بگویید.
برایش یک کلاه یا روسری نو بخرید
پدر یا مادرتان حتماً از یک روسری یا کلاه جدید خوشش خواهد آمد، مخصوصاً اگر در طول درمان موهایش را از دست داده باشد.
کمک از طریق در جریان کارها و شرایطشان قرار گرفتن .
پدر یا مادرتان را در جریان مسائل بگذارید
به او بگویید که روزتان را چگونه گذراندید. سعی کنید که رویدادها و برنامههای زندگیتان را با او در میان بگذارید. از او نیز راجع به روزی که گذارنده بپرسید.
درباره گذشته خانواده صحبت کنید
از او در مورد گذشته بپرسید. درباره چیزهایی که هر دو به آن افتخار می کنید، درباره خاطراتتان و اینکه با مشکلات چطور برخورد کردهاید با هم صحبت کنید. این چیزها را ضبط کنید یا بنویسید. از او بخواهید که نامههای قدیمی و آلبومهای عکس را نشانتان دهد.
دفتر خاطراتی با هم تهیه کنید
افکارتان یا اشعاری را در دفتری که متعلق به هر دوی شماست بنویسید و یا در آن عکس بچسبانید یا نقاشی کنید. این به شما کمک میکند که در مواقعی که حرف زدن سخت است بتوانید احساساتتان را با هم در میان بگذارید.
به برادران و خواهرهای کوچکترتان کمک کنید
با برادر و خواهرهایتان بازی کنید تا وقت استراحتی به پدر یا مادرتان داده باشید. با آنها به بازیهای مختلف بپردازید یا برایشان کتاب بخوانید. این هم به شما کمک میکند تا به خواهر و برادرهایتان نزدیکتر باشید و هم به پدر و مادرتان وقتی برای استراحت میدهد.
« قبل از اینکه پدرم سرطان بگیرد من زمان زیادی برای توجه و رسیدگی به کارهای خودم نمیگذاشتم. اما الان یاد گرفتهام که چشمانم را بیشتر باز کنم. در این دنیا چیزهای بدی اتفاق میافتد، مثل سرطان گرفتن پدر من؛ اما در عینحال این دنیا جای خیلی جالب و فوق العادهایاست. حتی با اینکه فشار بیشتری به خانواده ما وارد شده است و میشود، من یاد گرفتهام که قدر هر روز را بیشتر بدانم.»
کنیا تا ۱۸ ساله
پس از درمان
زندگی بعد از انجام درمان برای شما و خانوادهتان چگونه است؟
اگر درمان مؤثر نبود چه میشود؟
اگر پدر یا مادرتان درگذشت بدانید که….
وقتی پدر یا مادرتان بالاخره تحت درمان قرار گرفت، ممکن است موجی از احساسات مختلف را تجربه کنید. بخشی از وجود شما خوشحال است که درمان تمام شده است. بخش دیگری از وجودتان ممکن است دلتنگ آزادیها و مسئولیتهای جدیدی شود که در طول درمان او داشتید. همچنین امکان دارد به خاطر اینکه پدر یا مادرتان هنوز بیمار و ضعیفتر از آنچه شما انتظار داشتید به نظر می رسد، احساس سردرگمی کنید. ممکن است نگران بازگشتن سرطان باشید. ممکن است دیدتان به زندگی عوض شود. تمام این احساسات طبیعی هستند. اگر شما و خانوادهتان هنوز احساس میکنید که زندگی پس از درمان سختتر از آن است که فکرش را میکردید، بهتر است که با یک مشاور امور روانی حرف بزنید تا شما را راهنمایی کند که این دوره را به خوبی بگذارنید.
مسائل به شکلی که قبل از ورود سرطان به زندگی خانواده شما بودند به آسانی بر نمیگردند. برگشتن به «زندگی گذشته» ممکن است زمان زیادی طول بکشد- یا حتی ممکن است آنگونه که شما انتظارش را دارید پیش نیاید.
در زیر گفتههای چند نفر در مورد زندگی بعد از درمان آمده است. آیا شرایط و احساسات هیچ یک از این بچهها شبیه شماست؟
کایل ۱۵ ساله در مورد «روال عادی جدید» میگوید:
«حالا که مادرم شیمیدرمانی و پرتودرمانی را تمام کرده است، همه چیز کاملاً متفاوت است. برادر بزرگترم او را برای درمان میبرد. وظیفه من هم آماده کردن شام و رسیدگی به خواهر کوچکم جادا بود که هر شب تکالیفش را انجام دهد. حالا که مادر بهتر شده است، جادا دیگرکمک زیادی از من نمیخواهد. برای مدتی من فرشته نجات او بودم. ببینید، من خوشحالم که درمان مادر به خوبی پیش رفته است، اما عادت کردن به اینکه او سرپا باشد و دور و برمان بچرخد، حرف دیگری است. مادرم میگوید که این احتیاج به زمان دارد.»
سارا، ۱۷ ساله، قدر زندگی را بیشتر میداند:
«باید قبول کنم که قبل از اینکه مادرم بیمار شود خیلی با هم دعوا میکردیم، سر اینکه من چه لباسهایی میپوشیدم و با چه کسانی رفت و آمد میکردم یا اینکه چرا با خواهر کوچکم رفتار بهتری نداشتم. بعد از اینکه مادرم سرطان گرفت بیشتر خودمان را کنترل میکردیم. من و خواهرم به هم نزدیک شدیم. او به من نگاه میکرد تا مطمئن شود که اوضاع خوب است. الان چیزهایی مثل لاک زدن ناخنهایم یا پوشیدن لباسهای مُد روز اهمیت چندانی ندارند. من حتی یک گروه حمایتی از بچههایی که والدین بیمار دارند نیز در مدرسه تشکیل دادهام.»
جیک، ۱۶ ساله، خوشحال است که پدرش به خانه برگشته است:
«تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که تا آخرین جلسه شیمیدرمانی پدرم، هرگز ندیده بودم او گریه کند. پزشکها گفتند که به نظرشان کل سرطان را از بین بردهاند. پدرم خیلی احساساتی شده بود وخوشحال از اینکه زنده بود. بعد مادر و برادرم هم ناراحتیشان از بین رفت. باید بگویم که خیلی خوشحالم از اینکه پدرم بهتر شده است. من قبلاً قدرش را نمیدانستم، اما حالا دیگر میدانم.»
زندگی پس از درمان برای شما و خانوادهتان چگونه است؟
…………………………………………………………………
…………………………………………………………………
…………………………………………………………………
اگر درمان مؤثر نبود چه میشود؟
«خیلی ناراحت شدم وقتی شنیدم که درمان مادرم دیگر جواب نمیدهد. او و من تصمیم گرفتیم که از هر روزمان بیشترین استفاده را ببریم. بعضی روزها بیوفقه با هم حرف میزنیم. دیگر وقتها فقط کنار هم مینشنیم و دستهای همدیگر را میگیریم. اما من هر روز به مادرم میگویم که چقدر دوستش دارم. من این را یاد گرفتهام که هرگز از دوست داشتن نباید ترسید.»
امیلی ۱۶ ساله
اگر درمان به بهبود پدر یا مادرتان کمک نکند شما و خانوادهتان با مشکلات بیشتری مواجه خواهید شد. شنیدن اینکه او ممکن است جانش را از دست بدهد خیلی سخت است، و خیلی از احساساتی که بار اولی که فهمیدند که او سرطان دارد به شما دست داد، دوباره به سراغتان میآیند.
هیچ کتاب یا مقالهای نمیتواند تمام جوابها را به شما بدهد و یا احساساتتان را دقیقاً پیشبینی کند. اما وقتی که آینده خیلی مبهم و نامشخص است.
بعضی نوجوانان اعتقاد دارند که این مطالب می تواند مفید باشند:
• از فرصتی که دارید بیشترین استفاده را بکنید.
کارهای خاصی را بهصورت خانوادگی انجام دهید. زمانی را در خانه به پدر یا مادرتان اختصاص دهید. اگر او در بیمارستان است تا آنجا که میتوانید به او زنگ بزنید یا به ملاقاتش بروید. برایش یادداشت بگذارید یا نقاشی کنید. به او بگویید که دوستش دارید. اگر امکان داشته باشد سعی کنید اوقات خاص و متفاوتی با هم بگذارنید. اگر در گذشته روابط خیلی خوبی با هم نداشتید ممکن است الان بخواهید به او نشان دهید که چقدر دوستش دارید.
• به زندگی خود برسید.
بیشتر افراد وقتی خبر بدی میشنوند احساس میکنند که خودشان نیستند، و اینکه زندگی بدون آنها پیش میرود و در جریان امور نیستند. به همین دلیل داشتن یک برنامه منظم اهمیت زیادی دارد. هر روز سر ساعت معینی بیدار شوید. به مدرسه بروید و با دوستانتان ملاقات کنید.
• وقتی احساس تنهایی میکنید از دیگران کمک بگیرید.
حتماً افرادی را پیدا کنید که بتوانند به شما کمک کنند. علاوه بر خانوادهتان حرف زدن با مددکار اجتماعی یا مشاور میتواند مفید باشد.
آیا راهنمایی و پشتیبانی بیشتری میخواهید؟ مؤسسات سرطان نیز میتواند در شرایط سخت زندگی، شما را یاری کنند. در بخش چگونه خودتان بیشتر بیاموزید میتوانید مؤسساتی را بیابید و با آنها تماس بگیرید.
اگر پدر یا مادرتان در گذشت بدانید که…
خاطراتتان را همیشه با خود خواهید داشت.
او همیشه قسمتی از زندگی شما خواهد بود. خاطرات روزهای خوش را برای خودتان زنده نگه دارید. اگر به کار جالبی که پدر یا مادرتان کرده بود یا حرف جالبی که زده بود میخندید احساس گناه نکنید. با خندیدن و شاد بودن، شما تنها بخش کوچکی از خصوصیات ویژه او را دوباره زنده میکنید.
.درد با گذشت زمان تسکین مییابد
این درد در ابتدا آنقدر شدید و عمیق است که فکر میکنید دیگر هرگز طعم شادی را نخواهید چشید. اما گذر زمان تسکینبخش است. اگر هر روز غمگین نباشید به این معنی نیست که پدر یا مادرتان را فراموش کردهاید، بلکه فقط به این معنی است که شما دارید خوب میشوید.
هر کس به شیوه خودش غصه میخورد
بعضی از نوجوانان با گریه کردن برای مرگ پدر یا مادرشان ناراحتی خود را نشان می دهند. برخی دیگر ساکت هستند و با خودشان خلوت میکنند. بچههای دیگر احساس میکنند که نیاز دارند در کنار دوستانشان باشند و با آنها حرف بزنند. بعضی نیز خیلی عصبی و بدخلق میشوند.
به هر شکل، بیشتر مردم در مییابند که یک روال عادی و منظم میتواند خیلی به آنها کمک کند. هیچ راهی برای بروز ناراحتی و غصه درست یا غلط نیست و کاملاً طبیعی است که با این فقدان به شیوه خودتان کنار بیایید.
پدر و مادرتان میخواهند که شما شاد باشید
برای تجربههای جدید آماده باشید. افکارتان را بنویسید. تغییرات کوچکی در زندگیتان بدهید که به زندگی معنی تازهای بدهد.
زندگی شکل دیگری خواهد گرفت
زندگی همیشه مثل قبل باقی نخواهد ماند، بلکه دوباره سرشار و غنی خواهد شد. این را باور داشته باشید.
راه پیشرویتان
«منظورم را اشتباه برداشت نکنید. من خیلی خوشحالم که دوره درمان تمام شده است. برایم خیلی سخت بود که ناپدریم را مریض ببینم. اما حالا که به خانه برگشته است دوباره باید ساعت ۱۰ شب بخوابیم، دیگر شبها تلویزیون در کار نیست، من حتماً باید بگویم که کجا میروم و کی برمیگردم و غیره. بهطور کلی همان روال و قوانین قدیم برگشتهاند.»
مونیکا ۱۷ ساله
البته سخت است با اینکه از آینده خبر ندارید آرام باشید. ممکن است در این فکر باشید که «آیا پدر یا مادرم از سرطان جان سالم بهدر میبرد؟ آیا سرطان برخواهد گشت؟ آیا زندگی هرگز مثل گذشته خواهد شد؟ آیا دوباره خواهم خندید؟»
در عینحال که کسی از آینده خبر ندارد، کارهایی هست که میتوانید انجام دهید تا زندگیتان نظم و ثبات بیشتری بگیرد:
همیشه با خانوادهتان باشید و با هم صحبت کنید: در خواهید یافت که سرطان شما را به یکدیگر نزدیکتر کرده است و باعث شده که شما قدر هم را بیشتر بدانید.
نیازهای خودتان را کشف کنید: اجازه ندهید دیگران به شما بگویند که چه احساسی باید داشته باشید. به خودتان اجازه دهید که به شیوه و سرعت خاص خودتان با مشکل روبرو شوید.
به یاد داشته باشید که شما بهعنوان یک انسان در حال رشد و تکامل هستید: خیلی از نوجوانان عقیده دارند که داشتن پدر یا مادر مبتلا به سرطان آنها را دلسوزتر، مسئولیتپذیرتر و قویتر کرده است.
کمک دیگران را قبول کنید: هماکنون خودتان را تنهاتر از همیشه حس می کنید. اما شما تنها نیستید. خانواده، دوستان، گروههای حمایتی، همسایهها و مشاوران همه حاضرند که به شما کمک کنند، حرفتان را بشنوند و در کنارتان باشند.
قدر هر روز را بدانید: خیلی از نوجوانانی که پدر یا مادر مبتلا به سرطان دارند معتقدند که یاد گرفتهاند دنیا را شفافتر و واضحتر ببنید. به وقتش قدر چیزهایی را خواهید دانست که در گذشته توجهی به آنها نمیکردید.
ممکن است متوجه شده باشید که این روزها چیزهای کوچک اهمیت بیشتری دارند.
وقتی را به نوشتن این چیزها اختصاص دهید هر چند که خیلی کوچک به نظر برسند:
………………………………………………………………….
………………………………………………………………….
………………………………………………………………….
متأسفانه هیچ مقاله و کتاب و هیچ کس نمیتواند به شما بگوید که کارها چگونه پیش خواهند رفت. سرطان سخت و پیچیده است و زندگی شما ممکن است هرگز به روال قبل برنگردد. اما در نهایت شما این جریان را پشت سر خواهید گذاشت. چرا؟ چون شما قوی هستید و میتوانید، حتی اگر همیشه اینطور حس نکنید. |
چگونه خودتان بیشتر بیاموزید
کمک، تنها به اندازه یک تماس تلفنی یا یک سایت اینترنتی با شما فاصله دارد.
این خیلی عالی است که شما میخواهید بیشتر یاد بگیرید. به یاد داشته باشید که درمانهای سرطان روز به روز بهتر میشوند. مطمئن شوید که آنچه میخوانید یا میبینید حتماً بهروز و دقیق است. با پدر و مادرتان و یا شخص قابل اعتماد دیگری درباره آنچه که یافتهاید صحبت کنید.
مقالهها و کتابهایی که پیدا کردهاید را به آنها نشان دهید. هر سؤالی که دارید از آنها بپرسید.
همچنین میتوانید اطلاعاتی از راههای زیر بهدست آورید:
کتابخانه مدرسهتان یا کتابخانههای عمومی.
از مسئول کتابخانه بخواهید که به شما کمک کند تا اطلاعاتی که میخواهید را از کتابها، مجلات، فیلمهای ویدئویی و یا اینترنت پیدا کنید.
• اینترنت:
برای شروع، در یک موتور جستوجوی اینترنتی لغات عمومی و کلی مثل «والدین» یا «سرطان» را در کنار هم تایپ کنید. بهخاطر داشته باشید که در اینترنت اطلاعات بسیار خوبی وجود دارد و در عینحال اطلاعات غیرموثق و غلط نیز بسیار است، پس بهتر است که هرچه را پیدا میکنید را با پدر و مادر یا بزرگتر دیگری در میان بگذارید.
• بیمارستان یا کلینیک پدر یا مادرتان:
به مرکز آموزش بیماران در بیمارستان پدر یا مادرتان سری بزنید. اگر چنین مرکزی در بیمارستان نبود بپرسید که آیا میتوانید همراه پدر یا مادرتان پیش پزشکش بروید تا چیزهای بیشتری یاد بگیرید.
کمک به اندازه یک تماس تلفنی یا یک پایگاه اینترنتی با شما فاصله دارد.
برای اطلاعات بیشتر میتوانید به پایگاه علمی، پزشکی و آموزشی مؤسسه تحقیقات، آموزش و پیشگیری سرطان www.ncii.ir مراجعه کنید.