مطالعه در مورد غربالگری سرطان ریه، برانگیختن خوشبینی و هشدار
نتایج بهدست آمده از یک مطالعه وسیع، نشان میدهد استفاده سی.تی.اسکن مارپیچی (Spiral) برای غربالگری کسانی که در معرض خطر ابتلا به سرطان ریه قرار دارند میتواند منجر به کشف بیماری در مراحل اولیه شده و تعداد افرادی را که شانس درمان دارند افزایش دهد. در حال حاضر در بیشتر موارد، سرطان ریه هنگامی تشخیص داده میشود که بیماری به حد پیشرفته رسیده است و بیشتر این افراد در عرض ۵ سال فوت میکنند.
در بین افراد شرکتکننده در این مطالعه که برای تشخیص بیماری در آنها از غربالگری سی.تی.اسکن مارپیچی و نمونهبرداری استفاده شده است، ۸۵ درصد مبتلا به سرطان ریه مرحله یک (۴۱۲ نفر از ۴۸۴ نفر) بودهاند و بهطور تخمینی، با استفاده از آمار، احتمال زنده ماندن به مدت ۱۰ سال در این بیماران ۸۸ درصد بوده است. در بین بیماران مبتلا به سرطان مرحله یک که در عرض یک ماه پس از تشخیص بیماری تحت عمل جراحی قرار گرفتهاند ۹۲ درصد، احتمال زنده ماندن به مدت ۱۰ سال داشتهاند. با اینحال تعداد کمی از این بیماران برای مدت ۱۰ سال تحتنظر قرار گرفتهاند.
بعضی از محققان و اعضای جامعه حمایت از سرطان ریه میگویند که نتایج نشاندهنده موفقیتی بوده است که مدتها انتظار آن را داشتند ولی گروهی دیگر معتقدند چون این مطالعه از پژوهشهای تصادفی و گروهی که تحت غربالگری قرار نگرفته باشند استفاده نکرده است نمیتواند پاسخگوی چندین سؤال مهم باشد.
دکتر گری کلوف مشاور مخصوص برنامهی تصویربرداری سرطان مؤسسه ملی سرطان در بخش درمان و تشخیص سرطان میگوید: «نتایج بهصورت بالقوه جالب است.» و اضافه میکند: «با آنکه نمیتوان با استناد به این نتایج مؤثر بودن غربالگری سی.تی.اسکن بر کاهش مرگومیر را مشخص کرد ولی در هر صورت این نتایج اطلاعات مهمی را برای ما فراهم میآورند.»
این اطلاعات شامل دادههایی است که به تعیین درصد بیماران با ضایعات مشکوک که تحت غربالگری قرار گرفتهاند و بعداً سرطان در آنها تأیید شد کمک میکند و اهمیت نقش انواع مختلفی از تستها نظیر برونکوسکوپی و PET Scans برای تأیید نتایج سی.تی.اسکن مارپیچی را بررسی میکند.
این مطالعه (پروژه بینالمللی اقدامات زودهنگام برای سرطان ریه (I-ELCAP) شامل ۳۱.۵۶۷ نفر از افرادی بود که هیچگونه علائم معرف وجود سرطان ریه نداشتند ولی بهعنوان کسانی که در معرض خطر بالای ابتلا به این بیماری قرار دارند شناخته شده بودند. تمام آنها در بین سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۵ تحت تستهای غربالگری پایه، با استفاده از سی. تی. اسکن مارپیچی قرار گرفتند. براساس معیارهای خاصی که نتایج غربالگری پایه تعیین کرده بود، ۲۷.۴۵۶ نفر از بیماران تحت غربالگری سی.تی.اسکن مارپیچی سالانه قرار گرفتند. این طرح که در آغاز روی سیگاریها (و افرادی که سیگار را ترک کرده بودند) متمرکز شده بود، گسترش یافت و بعضی از نواحی بینالمللی و گروههای در معرض خطر دیگر را نیز در بر گرفت. از جمله این گروهها میتوان به کسانی که به مقدار زیاد در معرض دود سیگار دستدوم قرار دارند یا در محلهایی کار میکنند که بهوسیله عواملی نظیر پنبه نسوز که با سرطان ریه مرتبط است آلوده شده است اشاره کرد.
دکتر کلوریا هنسکا محقق اصلی پژوهش از کالج پزشکی ویل دانشگاه کورنل و همکارانش مینویسد: «در جوامعی که در معرض خطر ابتلا به سرطان ریه قرار دارند انجام اینگونه غربالگریها میتواند از ۸۰ درصد از موارد مرگ ناشی از سرطان ریه پیشگیری کند.»
دکتر دنیس آبدل پروفسور رادیولوژی در مرکز جامع سرطان جانسون در UCLA میگوید: «نتایج باعث شده است امید بیشتری در استفاده از غربالگری سی.تی.اسکن بهمنظور کشف زودهنگام سرطان ریه بهوجود آید.» (دکتر آبدل در کنار دکتر کریستین برگ در بخش پیشگیری سرطان مؤسسه ملی سرطان بانی پژوهش ملی غربالگری سرطان ریه کار میکند.) در این پژوهش استفاده از سی.تی.اسکن مارپیچی و عکسبرداری با اشعه ایکس از قفسه سینه، در جمعیتی بیشتر از ۵۰.۰۰۰ نفر مورد مقایسه قرار میگیرد تا مشخص شود کدامیک از این دو طریق، بهعنوان روش غربالگری در افراد سیگاری (و افرادی که در حال حاضر ترک کردهاند)، تأثیر بیشتری بر کاهش میزان تلفات دارد.
دکتر آبدل میگوید نتایج این تحقیق نمیتواند بهعنوان دلیلی قاطع در تأثیر استفاده از سی.تی.اسکن مارپیچی بر کاهش خطر مرگ ناشی از سرطان استفاده شود، زیرا این تحقیق تنها تخمینی از احتمال زنده ماندن بر مبنای دوره زمانی میانگین ۳/۳ سال پیگیری وضعیت افراد، ارائه میدهد. او همچنین میگوید: «استفاده از آمار مربوط به احتمال زنده ماندن بهمنظور مقایسه تفاوتهای بین کیفیت درمان در بیمارانی که در شرایط یکسان قرار داشتند و بهصورت تصادفی از درمان های مختلف استفاده کردهاند کاملاً مناسب است. ولی استفاده از خروجی این آمارها برای تفسیر فواید غربالگری ممکن است گمراهکننده باشد.» بهعنوان مثال، در صورت تشخیص بیماری قبل از ظهور علائم، مدت زمان زنده ماندن افزایش مییابد (حتی اگر هیچ تأخیری در مرگ وجود نداشته باشد).
دکتر کلوف میگوید: «نتایج بر وجود نیاز اساسی به مشخص کردن تأثیر غربالگری بهوسیله تعیین اختلاف میزان مرگ در پژوهشهای تصادفی تأکید میکند.»